خدايا سراغ دل شكسته ام را از كه بگيرم. من اما مانده ام
كه چرا به روزگار قلبي نداده اي و احساسي كه او هم احساس
ما را درك كند. اين روزگار نامرد و جفاكار را در كدام دادگاه
بايد محكوم كرد كه چنين با تمسخر ما را بازيچه كرده است.
آيا اگر من سرشت سنگ و استواري دماوند را داشتم او ميتوانست با من چنين كند؟؟؟